4- گزیدهی شعر تربت؛ شعر سپید؛ دستانی را دوست دارم؛ فاطمه خانی زاده
سالهاست در این وبلاگ به شعر تربت پرداخته شده است و شعرهایی که در جلسهی شنبهشبها در جلسه خوانده میشود در گزارش هفتگی در وبلاگ میآید. کمی که از تاسیس وبلاگ گذشت به این نتیجه رسیدم که در انتهای بخش شعرخوانی یکی از غزلهای خوب معاصر را بیاورم که در طول زمان به یکی از غزلهای خوب شاعران تربتی تغییر کرد. با اضافه شدن این بخش که «گزیدهی شعر تربت» است این بخش مستقل از شعر تربت حیدریه شد و از این پس دامنهی اشعار از غزل به تمامی قالبها گسترش پیدا میکند اما دامنهی جغرافیایی به خطهی زاوه محدود خواند شد. زندگینامهی غالب شاعران تربتی در آرشیو وبلاگ موجود است.
دستانی را دوست دارم
که آشنایند با بذر ِ گیاهان
دستانی که بوی زندگی میدهند
و همسایهی قدیمی آب و خاکاند
حالا...
گیاهان جوانه میزنند
قد میکشند
به شوق اینکه با دستان او درو شوند
پدرم، کشاورز مهربانی است
از جنس گندم و اسفندماه
***
5- شعر محلی تربت؛ شعر شمارهی 43 کتاب خدی خدای خودم، قصیده؛ از قول کفترای پیر، ای جوجهکفترا که مرن بال وا کنن؛ استاد محمد قهرمان
اگر شعر را در وبلاگ میخوانید همانطور که میبینید به اجبار از خط Tahoma استفاده کردم و با این فونت اِعرابِ شعر به درستی درک نمیشود. برای بهتر خواندن شعرهای محلی میتوانید نسخهی PDF گزارش را از ابتدای گزارش دانلود کنید. روش دیگر این است که شعر را به رایانهی خود منتقل کرده و برای دیدن اعراب آن از خط هما (b homa) استفاده کنید. اگر این فونت را در رایانهی خود ندارید میتوانید برای دانلود روی آن کلیک کنید. این فایل دانلود در سایت 4shared.com قرار دارد. اگر بر روی download کلیک کنید و پس از آن گزینهی free download را انتخاب کنید، پس از باز کردن لینک دانلود جملهای را میبینید که به انگلیسی نوشته است «اینجا کلیک کنید»، با کلیک بر روی کلمهی اینجا (here) فایل دانلود خواهد شد. پس از دانلود فایلی با پسوند ttf در اختیار خواهید داشت که آنها را باید به داخل درایو c؛ پوشهی windows؛ پوشهی fonts انتقال دهید. (c:\windows\fonts) پس از انتقال، این خط (فونت) در رایانهی شما قابل مشاهده خواهد بود.
برای اینکه بتوان تلفظ صحیح شعرهای گویشی را انتقال داد لازم است چند قاعده وضع شود که با در نظر گرفتن این قواعد بشود شکل صحیح تلفظ را در گویش دریافت. بسیاری از این قواعد را شرقشناسان وضع کردهاند و در مواردی که این قواعد کافی نبوده از علائمی که استاد محمد قهرمان وضع کرده است استفاده میکنیم. الفبای متداول بین شرقشناسان (البته به شکلی سادهتر) به شرح زیر است.
صامتها: ا (a)، ب (b)، پ (p)، ت (t)، ث (s)، ج (j)، چ (č)، ح (h)، خ (x)، د (d)، ذ (z)، ر (r)، ز (z)، ژ (ž)، س (s)، ش (š)، ص (s)، ض (z)، ط (t)، ظ (z)، ع (a)، غ (g)، ف (f)، ق (g)، ک (k)، گ (q)، ل (l)، م (m)، ن (n)، و (v)، ه (h)، ی (y).
مصوتهای کوتاه: ــَـ (a)، ــِـ (e)، ــُـ (o). مصوتهای بلند: ...ـا (â)، ...ـی (i)، ...ـو (u). مصوتهای کوتاهی که کشیده تلفظ میشوند: ــَـْـ (ā)، ــِْـ (ē)، ــُـْـ (ō).
سه علامت آخر به الفبای فنوتیک اضافه شده است که بشود با کمک آن واژههای تربتی را و شکل تلفظ صحیح آن را نشان داد. علامت فتحه به علاوهی ساکن ــَـْـ نشانهی فتحهی کشیده است که جانشین «ـا» شده است مانند خَـْنَه (خانه). علامت کسره به علاوهی ساکن ــِْـ نشانهی کسرهی کشیده است که جانشیین «ـی» شده است مانند زِْرِ (زیرِ). علامت ضمه به علاوهی ساکن ــُـْـ نشانهی مصوت مرکت (ow) است مانند اُوْ (آب)، تُوْ (تب). علامت ضمه به علاوهی ساکن و کسره نشانهی مصوت مرکب در حالت اضافه است (owe) مانند اُوِْ (آبِ)، چُوِْر (چوب را)
نکتهی قابل توجه اینکه اگر علامت ساکن با (ـو) همراه نباشد صدای او خواهد داشت به عنوان مثال در گویش تربتی روغَن به صورت (rugan) تلفظ میشود. دیگر این که مراقب باشید مصوت مرکب ـُوْ (ow) را واو ضمّه و ساکن ـُوْ (ov) اشتباه نگیرید مثلا در کلمهی جُوْ (jow) که یکی از غلات است (ow) نشانهی مصوت مرکب است، اما در کلمهی «نُمُوْ» (nomov) به معنی رشد (ov) نشانهی ضمه و واوِ ساکن است.
فایل صوتی mp3 شعر شمارهی 43 کتاب خدی خدای خودم
فایل صوتی mp3 همین شعر با صدای استاد قهرمان
43
از قول کفترای پیر
این قصیده که مرحوم قهرمان آن را با عنوان «از قولِ کُفتِرای پیر» (az gowle kofteraye pir) و به عنوان چهل و سومین شعر کتاب خدی خدای خودم آورده است یکی از معروفترین شعرهای تربتی وی است که در 54 سالگی شاعر سروده شده است. قهرمان در این شعر، جوانان و شاید شاعران جوان را خطاب قرار میدهد و خود را جای کبوتر کهنسالی میگذارد و از زبان او از جوجهکبوترها گله میکند. وی این شعر را در اسفندماه سال 1362 گفته است. جالب است که وی در این ماه بیشترین شعر تربتی را گفته است یا لااقل در کتاب خدی خدای خودم اینطور به نظر میرسد. در کتاب خدی خدای خودم 18 شعر تربتی آمده است که همه در اسفندماه 1362 سروده شده است. در حالی که گاه فاصلهی دو شعر این کتاب به چهار پنج سال میرسد. علی اکبر عباسی از دیگر محلیسرایان بنام تربت در سال 1389 با توجه به این شعر اخوانیهای سرود در قالب ترکیببند که آنهم به نظر من یکی از شاهکارهای شعر تربت است. مطلع آن ترکیببند این است: «ما جوجِهموجَهیِم و حُقابِ کُلو تویی/ او قِرقیِ دِ قِرقِرِهیِ آسِمو تویی» (این ترکیببند در آرشیو وبلاگ موجود است) وی این شعر را در مراسم بزرگداشت قهرمان در تربت به او تقدیم کرد. لازم به توضیح است که در اولین ویرایش این قصیدهی استاد قهرمان، شعر با «ای جوجِهموجِهها...» شروع میشد که بعدا استاد قهرمان آنرا به «ای جوجهکُفتِرا...» تغییر داد. این قصیده در کتاب دیگر اشعار تربتی استاد قهرمان با عنوان «دَمِ دِربَندِ عشق» که در سال 1387 چاپ شد آمده است. کتاب «دم دربند عشق» یک CD صوتی به ضمیمه دارد و خوشبختانه این قصیده با صدای استاد قهرمان موجود است. این قصیده 16 بیت دارد که من تصمیم دارم آن را در دو قسمت در وبلاگ بیاورم.
ای جوجِه کُفتِرا که مِرِن بال وا کِنِن
از خاک وَختِ کِندَه مِرِن یادِ ما کِنِن
1- ای جوجهکبوترها که میروید بال باز کنید/ از خاک وقتی کنده میشوید یاد ما کنید (ای جوجههایی که شروع به پرواز میکنید وقت پریدن از ما نیز یاد کنید. «کِندِه رِفتَن» (kende reftan) تلفظ گویشی کَنده شدن و جدا شدن است. از خاک کنده شدن به معنی شروع به پرواز کردن و از زمین بلند شدن است.)
پِرواز یادِتا نِمِدایِم اَگِر که ما
از پیشِ خود بِلَد نِمِرَفتِن هَوا کِنِن
2- پرواز یادتان نمیدادیم اگر که ما/ از پیش خود یاد نمیگرفتید پرواز کنید (اگر به شما پرواز کردن یاد نمیدادیم به خودی خود پرواز کردن را یاد نمیگرفتید. «نِمِدایِم» (nemedâyem) از مصدر «دایَن» تلفظ گویشی «نمیدادیم» است. «از پیشِ خود» در گویش تربتی در معنی به خودیِ خود، بدون فراگیری است؛ گاهی هم به معنی خودسرانه و بدون هماهنگی است مثلا میگوید «از پیشِ خود نِری بِذونجِه» یعنی بدون هماهنگی به آنجا نروی. «بِلَد رِفتَن» (belad reftan) به معنی یادگرفتن است مثلا میپرسند: «بِلَد رَفتی؟» یعنی آیا یاد گرفتی. در تربت «هوا کِردَن» (havâ kerdan) به معنی بالا رفتن و بلند شدن است مثلا گفته میشود: «کَـْغَذباد هَوا کِردَه» یعنی بادبادک را از زمین بلند کرده، مشغول بادبادکبازی است یا «زَعفِرو خُب هَوا کِردَه» یعنی قیمت زعفران بالا رفته است یا این مصرع از منظومهی سمندرخان علی اکبر عباسی «دوبَـْره پِلِّهی کُرسیرْ هَوا دا» یعنی یک گوشهی لحاف روی کرسی را بلند کرد. در این بیت استاد قهرمان «هوا کِردَن» توسعاً در معنی پرواز کردن به کار رفته است. نکتهی قابل ذکر دیگر این که در گویش تربت به بلند کردن، «هَوا دایَن» (havâ dâyan) میگویند. حتی همانگونه که در گویش معیار بلند کردن در معنی دزدی هم استفاده میشود در گویش تربتی نیز دزدیدن را گاه «هَوا دایَن» میگویند.)
حالا خُدارْ بِندَه نیِنْ، ما دِگَه بَدِم
از بال و پَرِّ تیت و پَرِ ما حَیا کِنِن
3- حالا خدا را بنده نیستید، ما دیگر بد هستیم/ از بال و پر پارهپارهی ما حیا کنید. («خُدارْ بِندَه نِبویَن» به معنی نهایت تفاخر و خودبرتربینی است. «تیت و پَر» (titopar) به معنی لَت و پار و دَرب و داغان است. بیشتر در مورد جنگیدن پرندگان با یکدیگر و کَندن پر و بال هم به چنگ و منقار به کار میرود، مثلا خود قهرمان در جایی که میخواهد دلش را به کبوتر و غم را به شاهین تشبیه کند میگوید: «مو کِفتَر چَـْهی، غَم جِغنِهی تِزبال/ سِر وِر رَدِ مُو داش تا تیت و پَرُم کِرد». توضیح ضروری دیگر اینکه در تربت در مورد تکّه و پاره کردن چیزهای پارچهای مثلا بیرون آوردن پَر یا نخ یا تکهپارچه از درون بالش و پراکنده کردن آن نیز اصطلاح «تیت و پَر کِردَن» یا «تیتتیت کِردَن» را به کار میبرند.
رَف عُمرِ ما تِموم به بیگَـْریِ شما
وِر ما به مِهْرِوَْنی گاهِ نِگا کِنِن
4- رفت عمر ما تمام به بیگاری شما/ به ما به مهربانی گاهی نگاه کنید. (تمام عمر ما در خدمت به شما صرف شد پس گاهی به چشم مهربانی به ما نگاه کنید. «بیگَـْری» یا همان بیگاری به معنی کار بدون مزد و مواجب است. قهرمان در جایی دیگر گفته است: «مُور به بیگَـْری بُبُر ای عشق و بیکارُم مکُ».)
از ما خِبَر بگیرِن ما پیر و پودَهیِم
اِمروز وَختِشَه، نِه که وَعدِهی صبا کنن
5- از ما خبر بگیرید، ما پیر و فرسوده هستیم/ امروز وقتش است، نه این که وعدهی فردا بکنید. (نه اینکه ملاقات و خبر گرفتن از ما را تعویق بیاندازید.)
رَفتِن کُلو که چینَه گِریفْتِن ز چینگِ ما
مارْ وَختِ چینَه یافتَه بَـْشِن صِدا کِنِن
6- شُدید بزرگ که دانه گرفتید از نوکِ ما/ ما را وقتی دانه یافته باشید صدا کنید. (شما با دانه گرفتن از منقار ما بزرگ شدید، بنابراین وقتی دانه پیدا کردید ما را هم خبر کنید. «کُلو رِفتَن» (kolu reftan) به معنی بزرگ شدن است. «کُلو» تلفظ گویشیِ «کَلان» به معنی بزرگ است. «چینَه» (čina) در گویش تربتی به معنی دانه است. در لغت به معنی آن چیزی است که از زمین برمیچینند. دهخدا در این مورد آورده است: «آنچه از دانه و جز آن که مرغ به منقار از زمین چیند.» عطار گفته است: «مرغ است جان عاشق و چندانْش حوصله/ کز هر دو کون لایقِ او نیست چینهای». در گویش تربتی نوک و منقار را «چینگ» (činq) میگویند. این واژه در ادبیات کلاسیک به صورت «چِنگ» (čenq) آمده است از جمله در این بیت خاقانی: «چِنگ مرغی چه لشکر انگیزد؟/ صفّ موری چه کاراز کند؟». «صدا کردن» در گویش تربتی به معنی خبر کردن و فراخواندن به کار میرود مانند آنچه در لاتین call گفته میشود. البته در جای دیگر «صِدا کِردَن» ممکن است در معنی درآمدن صدا از کسی باشد مثلا بگویند: «اَجّاش صِدا نِکِرد» یعنی اصلا صدایش درنیامد.)
ما اُوْ بِرِیْ شماها کِردِم دِ بُکِّما
از جوی هَمچِنو بِرَما اُو دِ جا کِنِن
7- ما آب برای شماها کردیم در لُپّمان/ از جوی همچنان برایمان آب جا کنید. (ما برای شما آب را در دهان کردیم و برای شما آوردیم، شما هم برای ما همینطور از جوی آب بیاورید. در خراسان آب را «اُوْ» (ow) میگویند که باید با مصوّت مرکب تلفظ شود مانند آنچه در بخش اول کلمهی «دولت» میآید. «بُک» (bokk) در گویش تربتی به معنی فضای داخلی دهان است که مشهدیها به آن «بُق» (bogg) میگویند. در ادب کلاسیک معادلی برای آن نیافتم و به ناچار در ترجمه از «لُپ» استفاده کردم البته با توضیح این نکته که «بُق» یا «بُک» قسمت درونی دهان و «لُپ» بخش بیرونی آن است. «همچِنو» تلفظ گویشی همچنان است. «جا کِردَن» (jâ kerdan) به معنی در ظرف کردن و گنجاندن در ظرف است. مثلا هنگام ریختن پلو در بشقاب هم میگویند «بِرَت جا کُنُم؟» یعنی برنج در بشقابت بریزم؟ در این بیت نیز قهرمان میگوید «بِرَما اُوْ دِ جا کِنِن» یعنی آب را ظرفی بریزید و برای ما بیاورید.)
دل قَچِّ درد بو که شما سیخْچِهپَر بِرِن
یَگ دَردِشِر اَگِر که مِتَـْنِن دِوا کِنِن
8- دل غرق درد بود که شما سیخپر شوید/ یک دردش را اگر که میتوانید دوا کنید. («قَچِّ ...» (gačče ...) به صورت اضافه میآید مثلا اگر بگویند «رِختام قَچِّ خو رَف» یعنی لباسهایم غرق خون شد، خونآلود شد. «سیخچِهپَر» (sixčepar) حالتی از رشد جوجهی پرندگان است وقتی که پرهایی سُست از بدنِ آنها میروید ولی هنوز آنقدر پَر بر بدنشان نیست که بتواند پرواز کند؛ دیگر اینکه پرها باز نشده است و به صورت میلهای شکل رشد میکند.)
... ادامه دارد.
محمد قهرمان
***
6- ضربالمثل تربتی، از بیکسی به گربه میگوید مونس؛ گردآورنده بهمن صباغ زاده
تا به امروز کتابهایی چند در زمینهی ادبیات گویشی تربت حیدریه چاپ شده است. اولینِ این کتابها، کتابی بود به نام ادبیات شفاهی روستاهای تربت حیدریه تالیف آقای محمدرضا خوشدل که بخشهای مختلفی داشت و یکی از این بخشها ضربالمثلها بود. کتابی هم جناب دکتر محمد رشید نوشتهاند با نام فرهنگ عامه تربت حیدریه و در این کتاب بخشی به ضربالمثلها پرداخته شده است. در کتاب خدی خدای خودم استاد قهرمان هم هرچند بخشی به ضرب المثل اختصاص ندارد اما در خلال ابیاتِ استاد گاه گاه به ضربالمثلهایی برمیخوریم که در واژه نامهی کتاب به آنها اشاره شده است. از اینها گذشته در آرشیو همین وبلاگ از ابتدای سال 1390 اشعار محلی تربت جمعآوری شده است که در هر شعر به چند ضربالمثل برخواهیم خورد. اینها منابع من خواهند بود در نوشتن ضربالمثلهای تربتی. دیگر اینکه پدر و مادر من تربتی بودهاند و من هم از ابتدای دههی 80 در تربت حیدریه زندگی میکنم و هر روز در برخوردم با مردم ضربالمثلهایی شنیده و خیلی از آنها را نوشتهام. مُرادِ من از این بخش، ضربالمثلهای گویشی تربت است و نه ضربالمثلهایی که در تمام کشور کاربرد دارند و در تربت به لهجهی تربتی گفته میشود. پس در این بخش تنها سعی خواهم کرد ضربالمثلهایی را بیاورم که تنها مختص تربت حیدریه است و در دیگر نقاط کشور به کار نمیروند. البته این نکته را هم در نظر داشته باشید که هرچه با دقت ضربالمثلها مورد بررسی قرار بگیرند، نمیشود به طور قطع آن را محدود به محدودهی جغرافیایی خاصی کرد و دوستان خواننده مرا متهّم به سرقت ضربالمثلهای نقاط دیگر کشور و یا کشورهای دیگر نکنند. تنها سعی خواهم کرد و تکرار میکنم تنها سعی خواهم کرد ضربالمثلهای تربتی را بیابم و در این بخش بیاورم. البته روشن است که از کمک شما بینیاز نیستم و شما دوستان خواننده هم میتوانید ضربالمثلهای تربتی را برایم ارسال کنید و هم مرا در نوشتن معنی و مراد ضربالمثل راهنمایی کنید.
برای اینکه بتوان تلفظ صحیح واژههای و اصطلاحات گویشی را انتقال داد لازم است چند قاعده وضع شود که با در نظر گرفتن این قواعد بشود شکل صحیح تلفظ را در گویش دریافت. بسیاری از این قواعد را شرقشناسان وضع کردهاند و در مواردی که این قواعد کافی نبوده از علائمی که استاد محمد قهرمان وضع کرده است استفاده میکنیم. الفبای متداول بین شرقشناسان (البته به شکلی سادهتر) به شرح زیر است.
صامتها: ا (a)، ب (b)، پ (p)، ت (t)، ث (s)، ج (j)، چ (č)، ح (h)، خ (x)، د (d)، ذ (z)، ر (r)، ز (z)، ژ (ž)، س (s)، ش (š)، ص (s)، ض (z)، ط (t)، ظ (z)، ع (a)، غ (g)، ف (f)، ق (g)، ک (k)، گ (q)، ل (l)، م (m)، ن (n)، و (v)، ه (h)، ی (y).
مصوتهای کوتاه: ــَـ (a)، ــِـ (e)، ــُـ (o). مصوتهای بلند: ...ـا (â)، ...ـی (i)، ...ـو (u). مصوتهای کوتاهی که کشیده تلفظ میشوند: ــَـْـ (ā)، ــِْـ (ē)، ــُـْـ (ō).
سه علامت آخر به الفبای فنوتیک اضافه شده است که بشود با کمک آن واژههای تربتی را و شکل تلفظ صحیح آن را نشان داد. علامت فتحه به علاوهی ساکن ــَـْـ نشانهی فتحهی کشیده است که جانشین «ـا» شده است مانند خَـْنَه (خانه). علامت کسره به علاوهی ساکن ــِْـ نشانهی کسرهی کشیده است که جانشیین «ـی» شده است مانند زِْرِ (زیرِ). علامت فتحه به علاوهی ساکن ــُـْـ نشانهی ضمهی کشیده است که جانشین «ـو» شده است مانند تِمُـْم (تمام) که البته موارد استفادهاش بسیار کم است. علامت ضمه به علاوهی ساکن ــُـْـ نشانهی مصوت مرکت (ow) است مانند اُوْ (آب)، تُوْ (تب). علامت ضمه به علاوهی ساکن و کسره نشانهی مصوت مرکب در حالت اضافه است (owe) مانند اُوِْ (آبِ)، چُوِْر (چوب را)
نکتهی قابل توجه اینکه اگر علامت ساکن با (ـو) همراه نباشد صدای او خواهد داشت به عنوان مثال در گویش تربتی روغَن به صورت (rugan) تلفظ میشود. دیگر این که مراقب باشید مصوت مرکب ـُوْ (ow) را با ضمّه و واوِ ساکن ـُوْ (ov) اشتباه نگیرید مثلا در کلمهی جُوْ (jow) که یکی از غلات است (ow) نشانهی مصوّت مرکب است، اما در کلمهی «نُمُوْ» (nomov) به معنی رشد (ov) نشانهی ضمه و واوِ ساکن است. تفاوت این دو در الفبای لاتین مشهود است که یکی با w و دیگری با v نمایش داده میشود.
از بیکِسی به گُربَه مِگَه: مونِس
برای این هفته یک ضربالمثل تربتی دیگر انتخاب کردهام که در کودکیام بسیار شنیدهام و آن هم سخنی است که به تعریض میگویند و در حقیقت نیشدار و گزنده است: «از بیکِسی به گُربَه مِگَه: مونِس» (az bikesi be qorba meqa munes) یعنی از بیکسی گربه را همدم خود گرفته است و او را انیس و مونس صدا میکند. این سخن را وقتی به کار میبرند که بخواهند بگویند کسی خیلی تنهاست و از بس که تنهایی به او فشار آورده است مجبور است با غریبهها مانند خویشاوندان نزدیک رفتار کند یا مثلا به غریبهای خو گرفته است در حالیکه هیچ نسبت یا شیاهتی میانشان نیست. ضربالمثلهای مشابهی هم در فرهنگ شفاهی تربت است که تقریبا همین معنی را میدهد که البته وجوه دیگری هم دارد مانند «از بی سِگی رِسمو دِ گِردَنِ شِغال مِنَن» یا «وَختِ گوش نیَه چُغُندَرُم سالارَه» که به وقت خودش و به شرط حیات به اینها هم خواهم پرداخت.
به طور کلی این ضربالمثل شرایط دشوار و تطبیقپذیری انسان را نشان میدهد که خیلی از آدمها میتوانند با محیطهای جدید و شرایط جدید خود را وفق دهند. مثلا در نظر بگیرید کسی که نیاز به همدم دارد و در حال حاضر به هیچکدام از آشنایانش حالا به هر دلیلی دسترسی ندارد. در این حالت ممکن است او کسی را به خانهی خود بیاورد و مثلا طبقهی پایین خانهاش را ارزانتر از معمول یا به رایگان در اختیار او قرار بدهد تنها به این دلیل که نیاز دارد همصحبتی داشته باشد. مسلما به کار بردن این ضربالمثل و دیگر ضربالمثلهای اینچنینی ناجوانمردانه است و به لحاظ اخلاقی درست نیست چون تنهایی ممکن است برای هر کسی پیش بیاید. هدف من تنها جمعآوری ضربالمثلها است چه خوب و چه بد، چه مفید و چه مضر، چه مودبانه و چه رکیک. پس لازم است صرف نظر از این نکات تنها به جمعآوری ضربالمثلها و (انشاالله در آینده) اصطلاحات بپردازم. همهی اینها در کنار هم فرهنگ شفاهی را میسازند.
***
7- شعر طنز؛ سرقت میکنند؛ عمران صلاحی؛ گردآورنده علی اکبر عباسی
این بخش به لطف آقای عباسی از ابتدای سال 1391 به وبلاگ اضافه شده است و هر هفته در گزارش هفتگی جلسه شعری طنز همراه با معرفی شاعرش را میخوانید. چون این وبلاگ مربوط به شعر تربت است سعی میشود بیشتر از آثار شاعران تربتی در آن استفاده شود. سعی شده معرفی شاعر در حد یک پاراگراف بیشتر نباشد و در آن حتما به کتابها و آثار منتشر شدهی شاعر اشاره شود و اگر شاعر شعر طنز دارای وبلاگی هست آدرس و لینک وبلاگ هم درج شود. شما خوانندگان عزیز هم میتوانید برای ما شعرهای طنز خود و دیگران را جهتدرج در این بخش ارسال کنید. خوانندگان محترم میتوانند این اشعار آرشیو وبلاگ را در این بخش با برچسب شعر طنز بخوانید.
عمران صلاحی که یکی از شناختهشدهترین شاعران در زمینهی شعر طنز است در دهم اسفند سال ۱۳۲۵ در امیریه تهران متولد گردید. صلاحی تحصیلات ابتدایی خود را در شهرهای قم، تهران و تبریز به پایان رساند. نخستین شعر خود را در مجلهی اطلاعات کودکان به سال ۱۳۴۰ چاپ کرد. وی نوشتن را از مجلهی توفیق و به دنبال آشنایی با پرویز شاپور در سال ۱۳۴۵ آغاز کرد. سپس به سراغ پژوهش در حوزهی طنز رفت و در سال ۱۳۴۹ کتاب «طنزآوران امروز ایران» را با همکاری بیژن اسدیپور منتشر کرد که مجموعهای از طنزهای معاصر بود. صلاحی با گل آقا نیز همکاری داشت. در سال ۱۳۵۲ به استخدام رادیو درآمد و تا سال ۱۳۷۵ که بازنشسته شد به این همکاری ادامه داد. عمران صلاحی 11 مهرماه سال ۱۳۸۵ در بیمارستان توس از دنیا رفت. بیش از 20 کتاب در زمینهی شعر طنز و جدی و نثر از این شاعر طنزپرداز معاصر بجا مانده است.
شیره را از حبّهی انگور سرقت میکنند
شهد را از لانهی زنبور سرقت میکنند
دست مالیدم به خود، چیزی سر جایش نبود!
سارقان بی پدر بدجور سرقت میکنند!
احتیاجی نیست از دیوار و در بالا روند
سارقان با "کنترل از دور" سرقت میکنند
عدهای راحت میان مُبل خود لم میدهند
از طریق عدهای مزدور سرقت میکنند
روز روشن، زندهها را از میان کوچهها
مُرده را هم نیمهشب از گور سرقت میکنند
برق را از سیمها و آب را از لولهها
دود را از حُقّهی وافور سرقت میکُنند
میبرندت سوی خلوت، میکنندت پشت و رو
با زبان خوش نشد با زور سرقت میکنند!
جای اینکه سکهای در کاسهی کوری نهند
کاسه را هم از گدای کور سرقت میکنند
نیست چون تفریح و شادی توی این شهر بزرگ
عدهای تنها به این منظور سرقت میکنند!
خواستم دنبال مأموری رَوَم، دیدم ولی
سارقان در پوشش مأمور سرقت میکنند
عمران صلاحی
***
8- فراخوان
در این بخش از وبلاگ خبر برگزاری جلسات ثابت، جشنوارهها، سوگوارهها، کنگرهها، شبشعرها و دیگر مراسم در زمینهی شعر و ادبیات را در سطوح مختلف شهرستان، استان، کشور یا بینالمللی به اطلاعتان میرسانیم. با توجه به اینکه این وبلاگ برای معرفی شعر و شاعران تربت حیدریه تاسیس شده است سعی میشود بیشتر به موارد شهرستان و استان اشاره شود. (البته شرکت در هیچکدام از این مراسم از طرف ما توصیه یا رد نمیشود و منظورمان فقط اطلاعرسانی است)
انجمن شنبهشبها
جلسات هفتگی انجمن شنبهشبها در اولین روز هفته راس ساعت 19:00 بعدازظهر در طبقهی پایین مسجد قائم واقع در خیابان قائم برگزار میشود. این جلسات به خواندن و بررسی آثار ادبیات کلاسیک، ارائه کنفرانسهایی در زمینهی ادبیات و شعرخوانی و نقد شعر اختصاص دارد. شرکت در این جلسه برای تمامی شاعران و علاقهمندان به شعر آزاد است.
جلسهی مثنوی خوانی
جلسات مثنویخوانی به همّت همشهری هنرمند و مهربان، احسان انوریان، و به روایت دکتر رضا نجاتیان هر شنبهشب در حسینیهی صفار شرق واقع در خیابان باغسلطانی، باغسلطانی 9 برگزار میگردد. در این جلسه که ساعت 21:00 شنبهشبها شروع میشود ابتدا حکایتی از مثنوی معنوی، اثر بیبدیل مولانا جلالالدین بلخی، خوانده میشود. پس از روایت داستان، حاضرین در جلسه، برداشتهای خود از داستان را بیان میکنند و پیرامون آن به بحث و تبادل نظر میپردازند. شرکت در این جلسه محدودیت ندارد و همهی علاقهمندان مثنوی و مولانا میتوانند در آن شرکت کنند.
جلسهی تفسیر قرآن
این جلسات به همت جمعی از اعضای انجمن مثنویخوانی از رمضان 1434 هجری قمری شروع شد و اولین جلسهی آن در شنبه چهارم تیرماه 1392 خورشیدی برگزار شد و دو شب در هفته ادامه یافت. بعد از ماه رمضان هم به رای اکثریت این جلسه ادامه یافت. در حال حاضر جلسهی تفسیر قرآن سهشنبهشبها ساعت 21:00 شب در محل باغسلطانی 9، حسینیهی صفار شرق برگزار میشود.
جلسهی شعر استاد رشید
این جلسه به سرپرستی استاد محمد رشید یکشنبهشبها در محل کانون بازنشستگان آموزش و پرورش شهرستان واقع در خیابان کاشانی برگزار میشود. حضور در این جلسه با دعوت قبلی امکانپذیر است.
انجمن شعر باران
انجمن باران سهشنبهها در مکان میدان شهدا، ساختمان انجمنهای ادارهی ارشاد اسلامی از ساعت ۱۷ به بعد برگزار میشود. این جلسه به همت آقای محسن اسلامی تاسیس شده است و هر سهشنبه پذیرای شاعران گرامی است. برای اطلاعات بیشتر میتوانید به وبلاگ انجمن شعر باران در بخش پیوندهای همین وبلاگ مراجعه کنید.
انجمن داستان نویسی
از تمامی علاقهمندان به نویسنگی دعوت میشود در جلسات انجمن داستان که به سرپرستی استاد موسوی هر هفته یکشنبهها از ساعت 16 الی 25 در محل کانون بسیج هنرمندان واقع در خیابان فردوسی شمالی، میدان بسیج، کانون فرهنگی ورزشی جوانان بسیج برگزار میشود، شرکت کنند. برای اطلاعات بیشتر میتوانید به وبلاگ انجمن داستان تربت حیدریه در بخش پیوندهای همین وبلاگ مراجعه کنید.
نافه (نشست انجمنهای فرهنگی هنری شهرستان تربت حیدریه)
این جلسات با همیاری انجمنهای مختلف شهرستان تربت حیدریه از جمله: انجمن موسیقی، انجمن شعر، انجمن خوشنویسی، انجمن داستان، انجمن فیلم و عکس، کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان و دیگر انجمنهای فرهنگی هنری برگزار میشود. محل برگزاری نشستهای نافه معمولا تالار اندیشهی ادارهی ارشاد اسلامی شهرستان است. هشتمین نشست از این سلسلهبرنامهها با عنوان نافهی 8 در تاریخ جمعه 3/11/93 برگزار شده و به امید خدا همچنان ادامه دارد. برای مطلع شدن از نافهی بعدی بخش فراخوان همین وبلاگ را پیگیری کنید.
انجمن انارستان
این جلسه یکی از جلسات خانگی شاعران تربت حیدریه هست که در به طور ماهیانه در منزل استاد سید علی موسوی برگزار میشود. استاد موسوی سالهای سال در دانشگاههای تربت و مراکز تربیت معلم و همچنین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تدریس کردهاند و تعداد زیادی از هنرمندان و شاعران شهرستان افتخار شاگردی ایشان را دارند. این جلسه به همت شاگردان ایشان برگزار میشود و شرکت و عضویت در آن منوط به دعوت قبلی است.
نشست تخصصی شعر امروز خراسان (مشهد)
این جلسات به صورت هفتگی به همت شاعر و دوست عزیز محمدرضا حسینی مود برگزار میشود. این جلسات از چند سال است به طور مرتب بعدازظهرهای سهشنبه در بلوار وکیلآباد، بلوار دانشجو، دانشجوی 8، مجتمع دخترانهی مصلینژاد برگزار میشود. شرکت در این نشست هفتگی که با نام «سهشنبههای مهربان» معروف شده است منوط به دعوت سرپرست جلسه است.
انجمن ادبی هنری صبا (مشهد)
این انجمن یک هفته در میان پنجشنبهشبها برگزار میشود. بنای این جلسه بر همراهی شعر و موسیقی است و همیشه در این جلسه نوازندگان و شاعران بسیاری حضور دارند. این انجمن که به همّت خانوادهی قاسمی از شاعران مشهدی برگزار میشود در حال حاضر بعد از مدتی تعطیلی در بلوار وکیلآباد، بین وکیلآباد 23 و 25 در موسسه نغمهی چکاوک پنجشنبهشبها ساعت 19 برگزار میشود. اجرای این جلسه با اجرای خوب زوج هنرمند و شاعر آقای بهروز امیرقاسی و خانم محبوبه کاظمی تشکیل میشود و حضور برای علاقهمندان آزاد است.
جلسهی ادبی صبح جمعه با استاد
این جلسه سالها با حضور استاد قهرمان در دفتر آقای یاوری واقع در خیابان عدالت احمدآباد برگزار میشد. از مردادماه سال 1394 که بیش از دو سال از درگذشت استاد قهرمان میگذرد آقای یاوری تصمیم به احیای این جلسه گرفتند. این جلسه هر صبح جمعه ساعت 9 صبح در محل قبلی منعقد است و دوستان استاد قهرمان که سابقا در این جلسه حضور داشتند در آن شرکت میکنند.
انجمن ادبی هنری داشآقا (مشهد)
این انجمن به سرپرستی استاد رضا افضلی هر چهارشنبه بعدازظهر در کوهسنگی مشهد، پشت ساختمان رستوران قدیمی، کافیشاپ کوهسنگی برگزار میشود. انجمن ادبی هنری داشآقا به یاد قهوهخانهی داشآقا و اهل قلم قدیمی مشهد که به آن قهوهخانه رفت و آمد داشتهاند با حضور غالب استادان و پیشکسوتان شعر مشهد هر هفته دایر است. شرکت در این انجمن با دعوت قبلی امکان دارد.
انجمن قهرمان (مشهد)
این انجمن یکی از قدیمیترین انجمنهای مشهد است که بعد از انجمن فرّخ و سرگرد نگارنده تشکیل شد. تاسیس این انجمن به حدود سالهای 1338 برمیگردد و توسط استاد جاودانیاد محمد قهرمان عصرهای سهشنبه در منزل ایشان برگزار میشد. بعد از درگذشت استاد در سال 1392 جمعی از یاران وی تلاش کردند چراغ این انجمن خاموش نشود و در حال حاضر سهشنبهها از ساعت 6 تا 8 عصر در فرهنگسرای فردوسی واقع در انتهای بلوار معلم، نرسیده به فارغالتحصیلان پلاک 22 دور هم جمع میآیند. شرکت در این انجمن با هماهنگی قبلی میسر است.
انجمن دُرّ دَری (مشهد)
این انجمن به همت شاعران مهاجر افغانستان در مشهد برگزار میشود و یکی از جلسات ادبی بسیار خوب در مشهد است. هر هفته ساعت 12 ظهر روز جمعه ساختمان نشریهی دُرّ دَری در گلشهر میزبان شاعران و علاقهمندان به شعر است. اجرای این جلسه را خانم زهرا حسینزاده بر عهده دارند و استادانی چون محمدکاظم کاظمی و ابوطالب مظفری در جلسه شرکت میکنند.
کتابسرای بهارک
آقای امین دائیان صاحب این کتابفروشی خود یک کتابخوان حرفهای و بسیار علاقهمند است که عمرش را با کتاب صرف کرده و اطلاعات زیادی در این زمینه دارد. اهل کتاب میتوانند با مراجعه به این کتابفروشی کتاب مورد نظر خود را راحتتر پیدا کنند و یا سفارش دهند تا برایشان تهیه شود. با توجه به اینکه در تربت حیدریه بیشتر کتابفروشیها تبدیل به لوازمالتحریرفروشی شده است و یا کمکم در حال تبدیل است، حمایت از این کتابفروشِ کتابدوست را وظیفهی خود دانستم. آدرس: خیابان فردوسی جنوبی؛ بین فردوسی جنوبی 56 و 58؛ سرای امین؛ داخل سرا، سمت چپ؛ کتابسرای بهارک؛ آقای امین دائیان؛ 52222977
کارگاه تخصصی شعر جوان (بیرجند)
دوست خوب و شاعر همشهری جناب آقای ایمان ذبیحی که از اعضای باسابقهی انجمن شعر تربت حیدریه هستند مدتی است ساکن بیرجند شدهاند. ایشان در مرکز استان خراسان جنوبی کارگاه تخصصی نقد شعر جوان را اداره میکنند. آقای ذبیحی از دوستان دعوت کردهاند که با این جلسه در ارتباط باشند. این جلسات به طور هفتگی هر پنجشنبه ساعت 18 الی 20 در شهرستان بیرجند، خیابان مدرس، مدرس 15، پلاک 44، کانون هنرمندان استان خراسان جنوبی برگزار میشود.
اوسنههای محلی ولایت زاوه
بهتر است بدون هیچ تعارفی بگویم ما در زمینهی افسانههای محلیمان تقریبا هیچکار نکردهایم، یکی دو کار پراکنده هم که توسط چند تن علاقهمند مانند استاد محمد قهرمان، استاد محمد رشید و آقای محمدرضا خوشدل گردآوری شده است آنقدر نیست که بتوان فرض کرد افسانههایمان را از خطر نابودی نجات دادهایم. البته لازم به ذکر است مجموعه کتابهای افسانههای خراسان تالیف آقای خزائی در این زمینه کاری است بسیار ارزشمند اما در مقابل افسانههایی که سینه به سینه به ما رسیده است خیلی کم است. اصولا این کارها کار یکی دو نفر نیست حتی اگر همهی عمر را به آن بگذرانند. از همهی شما خوانندگان عزیز هم خواهش میکنم اگر کسی را میشناسید که افسانههای قدیمی این منطقه را در سینه دارد، دست به کار شوید و آن افسانهها را منتشر سازید. اطلاعاتی که لازم است در مقدمهی افسانه بیاورید شامل تاریخ مکان و زمان ضبط افسانه، نام و نام خانوادگی، زادگاه، سن و شغل راوی است. توصیه میکنم این افسانهها را به همان گویش محلی منتشر سازید و ترجمه به زبان معیار را در قسمتی جداگانه بیاورید که اصالت افسانهها حفظ شود. هر یک از دوستان هم که به راویان افسانهها دسترسی دارد اما وقت کافی برای نوشتن این مطالب را ندارد میتواند افسانه را به صورت یک فایل صوتی ضبط کرده و برای من ایمیل کند؛ قول میدهم که در همین وبلاگ با نام خود مصاحبهکننده منتشرش کنم. بیایید دست به دست هم بدهیم و فرهنگ گویشی زادگاهمان را حفظ کنیم.
وبلاگ سیاه مشق
دوستان عزیز و مخاطبان ارجمند میتوانند در تهیهی مطلب برای بخشهای مختلف این وبلاگ به نویسنده کمک کنند. فرستادن مقاله، کنفرانس، سخنرانی، مصاحبه در زمینهی ادبیات برای بخش کنفرانس ادبی؛ فرستادن شعر برای بخش شعرخوانی؛ ارسال شعرهای محلی خود و یا دیگران؛ قصههای گویشی یا اوسنههای تربتی، ضربالمثلها، فریادها و به طور کلی ادبیات گویشی برای بخش شعر تربتی؛ تهیهی زندگینامهی خود و دیگر شاعران این خطه برای بخش شاعر همشهری؛ ارسال شعر طنز علیالخصوص اشعار شاعران تربتی از جمله فعالیتهایی است که میتوانید انجام دهید. مطالب خود را میتوانید به ایمیل نویسندهی وبلاگ بفرستید و فراموش نکنید با کمک و همفکری یکدیگر خواهیم توانست شعر تربت را بهتر معرفی کنیم.