4- گزیدهی شعر تربت؛ شعر سپید؛ دستانی را دوست دارم؛ فاطمه خانی زاده
سالهاست در این وبلاگ به شعر تربت پرداخته شده است و شعرهایی که در جلسهی شنبهشبها در جلسه خوانده میشود در گزارش هفتگی در وبلاگ میآید. کمی که از تاسیس وبلاگ گذشت به این نتیجه رسیدم که در انتهای بخش شعرخوانی یکی از غزلهای خوب معاصر را بیاورم که در طول زمان به یکی از غزلهای خوب شاعران تربتی تغییر کرد. با اضافه شدن این بخش که «گزیدهی شعر تربت» است این بخش مستقل از شعر تربت حیدریه شد و از این پس دامنهی اشعار از غزل به تمامی قالبها گسترش پیدا میکند اما دامنهی جغرافیایی به خطهی زاوه محدود خواند شد. زندگینامهی غالب شاعران تربتی در آرشیو وبلاگ موجود است.
دستانی را دوست دارم
که آشنایند با بذر ِ گیاهان
دستانی که بوی زندگی میدهند
و همسایهی قدیمی آب و خاکاند
حالا...
گیاهان جوانه میزنند
قد میکشند
به شوق اینکه با دستان او درو شوند
پدرم، کشاورز مهربانی است
از جنس گندم و اسفندماه
***
4- گزیدهی شعر تربت؛ غزل؛ باید چگونه بگذرد این روز و حال من، فرشته بهبودی
سالهاست در این وبلاگ به شعر تربت پرداخته شده است و شعرهایی که در جلسهی شنبهشبها در جلسه خوانده میشود در گزارش هفتگی در وبلاگ میآید. کمی که از تاسیس وبلاگ گذشت به این نتیجه رسیدم که در انتهای بخش شعرخوانی یکی از غزلهای خوب معاصر را بیاورم که در طول زمان به یکی از غزلهای خوب شاعران تربتی تغییر کرد. با اضافه شدن این بخش که «گزیدهی شعر تربت» است این بخش مستقل از شعر تربت حیدریه شد و از این پس دامنهی اشعار از غزل به تمامی قالبها گسترش پیدا میکند اما دامنهی جغرافیایی به خطهی زاوه محدود خواند شد. زندگینامهی غالب شاعران تربتی در آرشیو وبلاگ موجود است.
باید چگونه بگذرد این روز و حال من
وقتی نمیرسد به تو حتی خیال من؟
با این هوای ابری چشمت، گمان کنم
خورشید را نبیند از امروز سال من
رودی شدم که آمدهام پیشوازتان
اما تو دیر میرسی، ای سیب کال من!
تکلیف این پرندهی تنها چه میشود؟
تو قصد اوج داری و زخمیست بال من
ارزانی ِتو هرچه غزل توی عالم است
قلب تو و قصیدهی چشم تو مال من
فرشته بهبودی
***
4- گزیدهی شعر تربت؛ غزل؛ قطار، محمود خرقانی
سالهاست در این وبلاگ به شعر تربت پرداخته شده است و شعرهایی که در جلسهی شنبهشبها در جلسه خوانده میشود در گزارش هفتگی در وبلاگ میآید. کمی که از تاسیس وبلاگ گذشت به این نتیجه رسیدم که در انتهای بخش شعرخوانی یکی از غزلهای خوب معاصر را بیاورم که در طول زمان به یکی از غزلهای خوب شاعران تربتی تغییر کرد. با اضافه شدن این بخش که «گزیدهی شعر تربت» است این بخش مستقل از شعر تربت حیدریه شد و از این پس دامنهی اشعار از غزل به تمامی قالبها گسترش پیدا میکند اما دامنهی جغرافیایی به خطهی زاوه محدود خواند شد. زندگینامهی غالب شاعران تربتی در آرشیو وبلاگ موجود است.
مثل قطاری پیر روی ریلِ تکرار
از رفتنم ناچار و از برگشت بیزار
واگن به واگن خستگیهای عمیقی
را میکشم دنبال خود هربار، هربار
سوت قطاری آخر خطّم که عمری
انباشته روی تنش غمهای بسیار
سخت است روی ریلها طاقت بیارد
سرباز پاجفتی که حالا گشته سربار
دستی خداحافظ، نگاهی غرق بدرود
هر ایستگاهی بغض سنگینیست انگار
هر کوپه آهی در گلو، انبوهی از زخم
هر پنچره از چشمهایی خیس خشدار
ای ریل چسبیده به پای خستهی من
لطفا از این پاهای زخمی دست بردار
لِک لِک تِلِک لِک لِک تِلِک روی خط مرگ
دارم خودم را میبَرَم اینبار، اینبار
محمود خرقانی
***
4- گزیدهی شعر تربت؛ شعر کودکانه؛ لواشک، اسدالله اسحاقی
سالهاست در این وبلاگ به شعر تربت پرداخته شده است و شعرهایی که در جلسهی شنبهشبها در جلسه خوانده میشود در گزارش هفتگی در وبلاگ میآید. کمی که از تاسیس وبلاگ گذشت به این نتیجه رسیدم که در انتهای بخش شعرخوانی یکی از غزلهای خوب معاصر را بیاورم که در طول زمان به یکی از غزلهای خوب شاعران تربتی تغییر کرد. با اضافه شدن این بخش که «گزیدهی شعر تربت» است این بخش مستقل از شعر تربت حیدریه شد و از این پس دامنهی اشعار از غزل به تمامی قالبها گسترش پیدا میکند اما دامنهی جغرافیایی به خطهی زاوه محدود خواند شد. زندگینامهی غالب شاعران تربتی در آرشیو وبلاگ موجود است.
در یک مغازه دیدم
یک لولهی لواشک
خیلی بزرگ و جالب
همقدّ چرخ غلتک
افتاد در دهانم
یک حس ترش و تازه
یک متر میشود چند؟
پرسیدم از مغا زه
او گفت: بچه ی خوب
این مال پشت بام است
چیزی که دیدهای تو
قیر است، ایزو گام است
اسدالله اسحاقی
***
4- گزیدهی شعر تربت؛ غزل؛ بی تو گذراندم شب پُر دردسری را، محمدرضا خسروی
سالهاست در این وبلاگ به شعر تربت پرداخته شده است و شعرهایی که در جلسهی شنبهشبها در جلسه خوانده میشود در گزارش هفتگی در وبلاگ میآید. کمی که از تاسیس وبلاگ گذشت به این نتیجه رسیدم که در انتهای بخش شعرخوانی یکی از غزلهای خوب معاصر را بیاورم که در طول زمان به یکی از غزلهای خوب شاعران تربتی تغییر کرد. با اضافه شدن این بخش که «گزیدهی شعر تربت» است این بخش مستقل از شعر تربت حیدریه شد و از این پس دامنهی اشعار از غزل به تمامی قالبها گسترش پیدا میکند اما دامنهی جغرافیایی به خطهی زاوه محدود خواند شد. زندگینامهی شاعران تربتی از جمله شاعر این شعر در آرشیو وبلاگ موجود است.
بی تو گذراندم شب پُر دردسری را
مپْسَند ازین گونه شبان دگری را
جز پنجره کز جنبش هر باد تکان خورد
نگشود کسی بر شب من هیچ دری را
ای کاش کسی پردهی شب را بدراند
تا در پس ِ آن پرده ببینم سحری را
باشد که بشیری مگر از قافلهی صبح
از دوست به گوشم برساند خبری را
از پیش من آن یار سفرکرده نمیرفت
میدید اگر گریهی چشمان تری را
تربت جام 12/3/55
محمدرضا خسروی
***