سیاه‌قلــــــــــــــــــــــــــــــم

دانلود گزارش‌های بهمن صباغ زاده

سیاه‌قلــــــــــــــــــــــــــــــم

دانلود گزارش‌های بهمن صباغ زاده

گزارش جلسه‌ شماره 1097 به تاریخ 16/3/94

دانلود گزارش جلسه 1097 به تاریخ 13940316 فایل PDF / لینک مطلب / فایل صوتی

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. جلسه‌ی ما مانند دیگر شنبه‌شب‌ها در مسجد قائم تشکیل شد. مانند اغلب جلسات انجمن قطب در چند سال اخیر چند نفری بیشتر نبودیم. یک سالی هست که جلسه را با صد بیت از شاهنامه آغاز می‌کنیم. تا پیش از این فکر نمی‌کردم شاهنامه‌خوانی این‌قدر تخصصی باشد. من خود اولین بار وقتی که دبیرستانی بودم شاهنامه را خواندم البته تنها دفتر اول آن را که به قسمت‌های اساطیری شاهنامه می‌پردازد. بعدها هم گاه و بیگاه تورقی می‌کردم و چند صفحه‌ای می‌خواندم و گمان می‌کردم که در لااقل روخوانی شاهنامه مشکلی نداشته باشم. اما حالا وقتی که هر هفته صد بیت شاهنامه را با دقت می‌خوانم و نسخه‌های مختلف را با هم مقایسه می‌کنم و کلمه‌ها را در لغت‌نامه پیدا می‌کنم تازه می‌فهمم که بیشتر چیزی که راجع به شاهنامه و خواندن آن درک کرده بودم مبتنی بر گمان خودم بوده است و اگر قرار باشد هر مصرع و هر بیت را درک کنم چیزی یاد ندارم. در حال حاضر این صد بیت شاهنامه در ابتدای جلسه به من انگیزه می‌دهد تا هر هفته در جلسه‌ی شنبه‌شب‌ها شرکت کنم. هر هفته این صد بیت را از سه نسخه‌ی مشهور مقایسه می‌کنم و لغات را هم در فرهنگ‌های دهخدا، معین و عمید و همچنین در شعر دیگر شاعران جستجو می‌کنم تا بتوانم لااقل متن را بفهمم. هرچند ده- بیست ساعت وقت می‌گیرد اما ارزشش را دارد. کاش دیگر دوستان هم در طول هفته به متن توجه می‌کردند تا بتوانیم راجع به برداشت‌های مختلف ابیات با هم صحبت کنیم اما نظراتی که دوستان راجع به ابیات می‌دهند بدون مقدمه است و غالبا همان لحظه به ذهن‌شان می‌رسد. فکر می‌کنم دوستان شاعرم بیشتر در همان مرحله‌ی گمان هستند و لابد خیال می‌کنند که شاهنامه یاد دارند و به خود زحمت نمی‌دهند در هفته نگاهی به ابیاتی که قرار است خوانده شود بیاندازند. اگر شاعرانی علاقه‌مندی مانند استاد سید علی موسوی نبودند حتی اشکالات روخوانی‌مان هم در جلسه رفع نمی‌شد. ما غالبا به شعار دادن عادت کرده‌ایم و اگر همایشی راجع به فردوسی برگزار شود همه فریاد برخواهند آورد که «وا دریغا زبان پارسی از میان رفت و تازیان بر ما چیره شدند و چه و چه ...» اما وقتی قرار است مثلا پنج یا ده ساعت در هفته برای شاهنامه وقت بگذارند از هر هزار نفر از آن سینه‌چاکان یکی هم حاضر نیست. من تمام وقتم را به ادبیات می‌گذرانم در واقع چیزی از این مهم‌تر پیدا نکرده‌ام که برایش وقت بگذارم اما همیشه آرزو داشته‌ام که ای کاش با یک جمع علاقه‌مند به ادبیات آشنا می‌شدم و می‌توانستم با ایشان یک به یک آثار ادب کلاسیک را بخوانیم و دوره کنیم یا به تعبیر بهتر گل بگوییم و گل بشنویم. بار دیگر با گزارشی دیگر از شنبه‌شب‌ها در خدمت‌تان خواهم بود. دوستان خواننده می‌دانند که تمام بخش‌های گزارش در جلسه مطرح نمی‌شود و این گزارش‌ها بیشتر مانند یک هفته‌نامه‌ی ادبی است که انتشار منظم آن وادارم می‌کند که به چیزهای بی‌خود مشغول نشوم و وقتم به تمامی با شعر و ادبیات بگذرد. گزارش این هفته را در ادامه خواهید خواند.

در این شماره خواهید خواند:

1- بازخوانی ادبیات کلاسیک؛ شاهنامه‌ی فردوسی؛ بر اساس نسخه‌ی ژول مُل؛ قسمت سی‌ام؛ بیت 2901 تا 3000

2- کنفرانس ادبی؛ شعر زرد (نقدی بر شعر امروز)؛ علیرضا بدیع

3- شعرخوانی؛ استاد احمد نجف زاده، سید کاظم بهشتی، سید علی موسوی، علی اکبر عباسی، بهمن صباغ زاده، علی محمودی، اکبر میرزابیگی.

4- گزیده‌ی شعر تربت؛ غزل؛ باید چگونه بگذرد این روز و حال من، فرشته بهبودی

5- شعر محلی تربت؛ شعر شماره‌ی 37 کتاب خدی خدای خودم، غزل، بس که دل بردی و سختی مو به تو خو نمنم؛ قسمت دوم (از دو قسمت)؛ استاد محمد قهرمان

6- ضرب المثل تربتی؛ احمد پوده همان که بوده؛ گردآورنده بهمن صباغ زاده

7- شعر طنز؛ نامه‌هاى مرد ذلیل (نامه سوم)؛ ابوالفضل زرویی نصرآباد؛ گردآورنده علی اکبر عباسی

8- فراخوان‌ها؛ انجمن شنبه‌شب‌ها، جلسه‌ی مثنوی خوانی، جلسه‌ی تفسیر قرآن، جلسه‌ی شعر استاد رشید، انجمن شعر باران، انجمن داستان نویسی، نافه (نشست انجمن‌های فرهنگی هنری شهرستان تربت حیدریه)، کتاب‌سرای بهارک، کارگاه تخصصی شعر جوان بیرجند، اوسنه‌های محلی ولایت زاوه، وبلاگ سیاه مشق (مطالبی پیرامون شعر ولایت زاوه: شامل رشتخوار، مه‌ولات، دولت آباد و تربت حیدریه)

 

جلسه، ساعت 19:24 بعدازظهر آغاز شد.

گزارش جلسه مثنوی خوانی به تاریخ 16/3/94

 

دانلود گزارش مثنوی‌خوانی به تاریخ 13940316 فایل PDF / لینک مطلب / فایل صوتی

به نام آفریننده‌ی زیبایی

درود دوستان عزیز. جلسه مثنوی‌خوانی ما مانند همیشه در حسینیه‌ی صفارشرق واقع در باغسلطانی 9 برگزار شد. برای این جلسه و جلسه‌ی آینده دکتر نجاتیان داستانی از دفتر اول مثنوی را انتخاب کرده بودند که با نام داستان اعرابی و زن شناخته می‌شود. در این داستان مولانا مسائل مهمی از جمله نقد جنگ‌های مذهبی، نقد مرادهای دروغین، احترام به زن، دست خالی بودن بندگان پیش خداوند و ... مطرح می‌کند. این هفته تنها حدود صد بیت از این داستان زیبا و آموزنده خوانده شد و بقیه‌ی داستان به هفته‌ی آینده موکول شد. هفته‌ی آینده آخرین جلسه‌ی مثنوی‌خوانی قبل از ماه رمضان خواهد بود و احتمال دارد مانند سال‌های گذشته در ماه رمضان جلسه‌ی مثنوی‌خوانی برگزار نشود و به جای آن جلسه‌ی تفسیر قرآن دو یا سه شب در هفته برگزار شود. دوستان که برای برگزاری جلسات در ماه رمضان نظری و پیشنهادی دارند هفته‌ی آینده می‌توانند پیشنهاد خود را در جلسه مطرح کنند. مانند دیگر جلسات راوی حکایت دکتر رضا نجاتیان بود که داستان را خواند و شرح کرد و بعد از خوانش داستان از دوستان حاضر در جلسه خواست که راجع به نکاتی که در داستان مطرح شده است سخن بگویند. دوستانی که در این جلسه حاضر بودند سخنانی در باب قناعت، قناعت ظاهری و قناعت حقیقی، رابطه‌ی قناعت با پستی، مدعیان دروغین، جنگ عقل و نفس در این داستان، تعریف قناعت در دید قرآن و روایات، تضادهای ظاهری در روایاتی که در باب قفر آمده است، رابطه‌ی درد و رنج‌ها و مرگ، مرگ و ارزش آن در دیدگاه مولانا و ... را در این جلسه مطرح کردند.

این جلسه از نظری برای من بسیار خوشحال‌کننده بود و آن این که دوست عزیز و استاد مهربان جناب آقای محمود آخوندزاده که مدتی بود غیبت داشتند در این جلسه حضور داشتند و از آن خوب‌تر این که قول دادند که شرکت در جلسات مثنوی‌خوانی را از سر بگیرند که مسلما شرکت ایشان در جلسات برای من و دیگر دوستان جوانی که در جلسات شرکت می‌کنند بسیار مغتنم است. پیش از این چند باری در مقدمه‌ی گزارش‌ها از ایشان سخن به میان آمده است و بد نیست که در مقدمه‌ی این گزارش هم چند جمله‌ای راجع به ایشان گفته شود که به قول سعدی «از هر چه می‌رود سخن دوست خوش‌تر است». جناب آقای محمود آخوندزاده که از خانواده‌ی بزرگ فرهنگیان هستند به جناب مولانا بسیار ارادت دارند تا آن‌جا که کتاب عظیم مثنوی را چون گنجی در سینه دارند. در جلسات مثنوی‌خوانی ما ایشان هستند که هر موقع راجع به مطلبی به مشکل می‌خوریم و فراموش می‌کنیم که جناب مولانا در این خصوص چه نظری دارد و در کدام دفتر مثنوی و در خلال کدام داستان به موضوع مورد بحث ما پرداخته است از ایشان سوال می‌کنیم و ایشان هم مهربانانه دست‌مان را می‌گیرند و راهنمایی‌مان می‌کنند. ایشان مصداق بارزِ همان سخن مشهور هستند که گفته‌اند «درخت هر چه پُربارتر باشد بیشتر سر خم می‌کند». پند سعدی به گوش جان شنیده‌اند که در گلستان گفته است «تا مپرسند مگوی». مانند دیگر صاحبدلان کم سخن می‌گویند اما هر جا لازم باشد در فهم داستان‌های مثنوی به دوستان شرکت‌کننده در جلسه‌ی مثنوی‌خوانی کمک می‌کنند. خدا سایه‌ی این بزرگ‌مرد را از سر فرهنگ این شهر کم نکند و به ما هم توفیق این را بدهد که سال‌های سال از محضر ایشان استفاده کنیم و بیاموزیم.

 

خلاصه‌ی داستان (اعرابی و زن):

در زمان خلیفه‌ای که به بخشش در عالم معروف بود زن و مردی اعرابی در بیابان زندگی می‌کردند که از مال دنیا به کلی محروم بودند. شبی زن مرد را گفت که تو نیز نزد خلیفه برو از او چیزی بخواه. مرد کوزه‌ای آب باران که تنها موجودی‌شان بوده است را برمی‌دارد و به نزد خلیفه راهی می‌شود. زن هم بسیار با خداوند راز و نیاز می‌کند. در نهایت مرد به دربار خلیفه می‌رسد و حاجبان با خوشرویی هدیه‌ی او را می‌پذیرند و نزد خلیفه می‌برند. خلیفه دستور می‌دهد کوزه‌اش را پر از طلا و نقره کنند تا از فقر رهایی یابد. در بازگشت به فرمان خلیفه مرد را با کشتی از دجله برمی‌گردانند و آن مرد بیابانی وقتی دجله را با آن عظمت می‌بیند بیشتر به احسان خلیفه پی می‌برد که کوزه‌ای آب را با خوشرویی پذیرفته است.

 

جلسه در ساعت 21:16 شب آغاز شد.

 

مثنوی معنوی مولوی

نسخه‌ی نیکلسون؛ با توجه به شرح کریم زمانی

دفتر اول؛ بیت 2244

حکایت اعرابی و زن

 

مولوی » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۰ - قصهٔ خلیفه که در کرم در زمان خود از حاتم طائی گذشته بود و نظیر خود نداشت

یک خلیفه بود در ایّام پیش

کرده حاتم را غلامِ جودِ خویش 

...

ادامه مطلب ...

گزارش جلسه‌ شماره 1096 به تاریخ 9/3/94

دانلود گزارش جلسه 1096 به تاریخ 13940309 فایل PDF / لینک مطلب / فایل صوتی

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. جلسه‌ی این هفته‌ی ما مانند همیشه در عصر اولین روز هفته در مسجد قائم برگزار شد. چند ماهی است که جوانان بیشتر در جلسه شرکت می‌کنند که البته باعث دلگرمی است. کاش دیگر دوستان شاعر همشهری هم جلسه‌ی شنبه‌ها را به یاد داشته باشند و شنبه‌شب‌ها را با دوستان شاعرشان در مسجد قائم بگذرانند. جلسه با صد بیت از شاهنامه و غزل شماره‌ی 130 از دیوان حافظ شروع شد و به شعرخوانی دوستان رسید. شعرها خوانده شد و نظرات رد و بدل شد. در خلال همین رد و بدل شدن نظرات است که تئوری‌های شعر در ذهن شاعران شکل می‌گیرد و مسیر شاعری آن‌ها در آینده ترسیم می‌شود. امید است که در حفظ و نگهداری این چراغ‌های کوچک سعی کنیم و در این روزگار خشک و خاکستری دنیای‌مان را با شعر و عشق به ادبیات رنگین کنیم.

در این شماره خواهید خواند:

1- بازخوانی ادبیات کلاسیک؛ شاهنامه‌ی فردوسی؛ بر اساس نسخه‌ی ژول مُل؛ قسمت بیست و نهم؛ بیت 2801 تا 2900

2- کنفرانس ادبی؛ آیین نگارش؛ نگارش 19؛ اشتباهی رایج در به کار بردن اسامی و صفت‌های عربی؛ محمد کاظم کاظمی

3- شعرخوانی؛ احمد نجف زاده، خانم صالحی، جمشید اقبالی، علی محمودی، محمد جهانشیری، محمود خرقانی، سید علی موسوی، بهمن صباغ زاده، اکبر میرزابیگی.

4- گزیده‌ی شعر تربت؛ غزل؛ قطار، محمود خرقانی

5- شعر محلی تربت؛ شعر شماره‌ی 37 کتاب خدی خدای خودم، غزل، بس که دل بردی و سختی مو به تو خو نمنم؛ قسمت دوم (از دو قسمت)؛ استاد محمد قهرمان

6- ضرب المثل تربتی؛ احمد پوده همان که بوده؛ گردآورنده بهمن صباغ زاده

7- شعر طنز؛ نامههاى مرد ذلیل (نامه دوم)؛ ابوالفضل زرویی نصرآباد؛ گردآورنده علی اکبر عباسی

8- فراخوان‌ها؛ انجمن شنبه‌شب‌ها، جلسه‌ی مثنوی خوانی، جلسه‌ی تفسیر قرآن، جلسه‌ی شعر استاد رشید، انجمن شعر باران، انجمن داستان نویسی، نافه (نشست انجمن‌های فرهنگی هنری شهرستان تربت حیدریه)، کتاب‌سرای بهارک، کارگاه تخصصی شعر جوان بیرجند، اوسنه‌های محلی ولایت زاوه، وبلاگ سیاه مشق (مطالبی پیرامون شعر ولایت زاوه: شامل رشتخوار، مه‌ولات، دولت آباد و تربت حیدریه)

 

جلسه، ساعت 19:17 بعدازظهر آغاز شد.

گزارش جلسه مثنوی خوانی به تاریخ 9/3/94

 

دانلود گزارش مثنوی‌خوانی به تاریخ 1313940309 فایل PDF / لینک مطلب / فایل صوتی

به نام آفریننده‌ی زیبایی

درود دوستان عزیز. داستان این هفته داستانی بود از دفتر اول مثنوی که راوی جلسه جناب دکتر نجاتیان برای این هفته در نظر گرفته بود. داستان پیر چنگی یکی از داستان‌های زیبای مثنوی است که شارحان شرح‌های بسیاری بر آن نوشته‌اند و موضوع سخن این هفته‌ی جلسه‌ی مثنوی‌خوانی ما بود. مانند همیشه ابتدای جلسه اختصاص داشت به قرائت و شرح ابیات مثنوی که دکتر نجاتیان طبق روال همیشه این مهم را بر عهده داشتند. بعد از خوانده شدن داستان این هفته از دوستان حاضر در جلسه خواسته شد تا نظر خود را در خصوص داستان این جلسه و نگاه‌های مختلفی که به این داستان می‌شود داشت بیان کنند. پس از شنیدن نظرات دوستان دکتر نجاتیان کتاب «با پیر بلخ» را به دوستان معرفی کرد و با توجه به زاویه‌ای که در این کتاب از نگاه دکتر مظاهر مصفا مطرح می‌شود شرحی بر داستان پیر چنگی داشت. این کتاب یک بار دیگر هم در جلسه معرفی شده بود که تکرار آن خالی از لطف نیست و این قسمت را در ادامه‌ی گزارش تحت عنوان «معرفی کتاب» به طور جداگانه خواهید خواند. در جلسه‌ی امشب شعرخوانی هم داشتیم. سرکار خانم نقیبیان عضو جدیدی هستند که از این هفته به جلسه‌ی مثنوی خوانی پیوسته‌اند، ایشان حافظ قرآن و شاعر هستند و ابیاتی به بداهه در خصوص این داستان سروده بودند که برای دوستان قرائت کردند. این قسمت هم تحت عنوان شعرخوانی در ادامه‌ی همین گزارش خواهد آمد. انتهای جلسه هم سخنرانی جناب آقای بهشتی بود که شامل مطالب مختلفی از جمله تناقض‌های ظاهری در مثنوی، جایگاه موسیقی نزد مولانا، نفس ناطقه و ... بود.

 

خلاصه‌ی داستان (پیر چنگی):

در زمان خلیفه‌ی دوم در شهر مدینه شخصی زندگی می‌کرد که تمام عمر را به چنگ نواختن گذرانده بود. وی که در روزگار جوانی بسیار خواهان داشت و بازار سازش رونق داشت در روزگار پیری به جایی رسیده بود که لقمه‌ای نان در دست نداشت. روزی چنگ به دست به قبرستان مدینه رفت و خطاب به خداوند گفت که تا امروز برای مردم ساز زده‌ام امروز می‌خواهم برای تو ساز بزنم و مزد سازم را هم از تو می‌خواهم. بسیار چنگ زد و گریست تا خوابش برد. از طرف دیگر در همان ساعت عمر نیز به خواب رفت و در خواب دید که به گفتند که هفتصد دینار از بیت‌المال بردار و به فلان محل برو و به یکی از بندگان خاص خداوند بده. عمر رفت جز همان پیر چنگی کسی دیگر نیافت با خود گفت این نباید باشد باز هم گشت اما چون دیگری نیافت با خود گفت شاید مراد همین پیر است. پیش رفت و به ادب ایستاد اما عطسه‌ای بر او افتاد که پیر از  جا جست. بیمناک شد زیرا گمان کرد که عمر برای تنبیه وی آمده است. اما عمر او را آرام کرد و گفت من از جانب غیب برای تو حامل خبری هستم و این زرها مزد نواختن تو است که برایت آورده‌ام.

 

جلسه در ساعت 21:12 شب آغاز شد.

 

مثنوی معنوی مولوی

نسخه‌ی نیکلسون؛ با توجه به شرح کریم زمانی

دفتر اول؛ بیت 1913

حکایت پیر چنگی

 

مولوی » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۷ - داستان پیر چنگی که در عهد عمر رضی الله عنه از بهر خدا روزِ بی‌نوایی چنگ زد میان گورستان

آن شنیدستی که در عهد عُمَر

بود چنگی‌مطربی با کرّ و فر؟ 

...

ادامه مطلب ...

گزارش جلسه‌ی تفسیر قرآن به تاریخ 5/3/94

 

دانلود گزارش تفسیر قرآن به تاریخ 13940305 فایل PDF / لینک مطلب / فایل صوتی

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. سه‌شنبه‌ی هفته‌ی گذشته به مشهد رفته بودم تا در جلسه‌ای که به مناسبت دومین سالگرد استاد جاودان‌یاد محمد قهرمان در دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شده بود شرکت کنم. علاوه بر آن در دو جلسه‌ی هفتگی سه‌شنبه‌های مهربان و انجمن پویا هم شرکت کردم که هر دو از جلسات خوب شهر مشهد هستند. هفته‌ی گذشته دوستانم در جلسه‌ی تفسیر قرآن به آیه‌ی 256 سوره‌ی بقره پرداخته بودند و راجع به معنی اکراه و اکراه در دین بحث کرده بودند. این هفته نیز به همان آیه پرداختیم و این مفاهیم دوباره مطرح شد و دوستان راجع به آن با یکدیگر صحبت کردند. از جمله راجع به حکم ارتداد، جهاد، جزیه در مقابل این آیه و این مفهوم که در پذیرفتن دین اجباری نیست مورد بحث قرار گرفت. مفهوم رشد و غی که به راه درست و گمراهی ترجمه شده است هم از دیگر مفاهیمی بود که این هفته راجع به آن سخن گفته شد. هفته‌ی آینده نیز ادامه‌ی همین آیه را خواهیم خواند و راجع به طاغوت و عروة الوثقی سخن خواهیم گفت.

 

جلسه در ساعت 21:17 شب آغاز شد.

ادامه مطلب ...